پردیسپردیس، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

❤پردیس جون، بهشت مامان و بابا ❤

روز دختر مبارک

دختر گلم امروز سالروز میلاد حضرت معصومه (ع) و روز دختر هست این روز رو به تو دختر قشنگم تبریک میگم. عسلکم پارسال این موقع تو مهمون دل مامان بودی ولی ما هنوز از وجودت بی خبر بودیم اما امسال می تونم عاشقانه بغلت کنم و این روز رو بهت تبریک بگم . خدایا شکرت   روزت مبارک دختر کوچولوی مامان   ای جونم عمرم نفسم عشقم تویى همه کسم وای که چه خوشحالم تو رو دارم   ای جونم دلیل بودنم عشقت مثه خون تو تنم   ای جونم من این حس قشنگ به تو مدیونم میدونم تا دنیا باشه عاشق تو می مونم میدونم می مونمممم ...
28 شهريور 1391

مامان مژده شیرخشکی می شود

عزیز دلم به خاطر حساسیت تو گل قشنگ، مامان مژده از خوردن لبنیات و فرآورده های شیر گاو محروم شد... هفته قبل بردمت دکتر و دکتر  آزمایش داد که ببینیم به پروتئین شیر گاو حساسیت داری یا نه ؟ با اینکه جواب آزمایش منفی بود ولی دکتر گفت شیر و خامه و بستنی نخور منم چند روز رعایت کردم ولی دوغ و ماست می خوردم و دوباره به مشکل برخوردی و این دفعه دیگه کلا از خوردن لبنیات محروم شدم و باید از شیر خشک ضد آلرژی استفاده کنم . الان 2 تا شیر خشک آپتامیل اچ آ گرفتم که به جای شیر بخورم (فکر کن) مامانی باهام شوخی می کنه میگه خوب اینجوری که نمیشه بیا به پردیس شیر خشک بده خودت همه چی بخور  بد فکری هم نیست هااااااا شوخی کردم عزیزم حاضر نیستم یک لحظه...
19 شهريور 1391

«دخترم 100 روزگیت مبارک»

  غنچه کوچک و دوست داشتنی ما اکنون گلی صدبرگ و زیباست که عطر وجودش تمام خانه کوچکمان را پر کرده ... دوستت داریم به قدر تمام ثانیه های این صدروز... به قدر ثانیه های صدسالی که برایت از خداوند عمر باعزت آرزومندیم... می شمارم روزهای زندگیت را تک به تک... از آن هنگام که روزهای عمر تو تنها یک رقم داشت تا حال که سه رقم دارد و تا سال ها ی دور... بمان برایم ....می شمارم روزهای عمرت را فارغ از آن که هر روز که تو بیشتر قد می کشی قد من خمیده تر خواهد شد... چه باک از غمی به این شیرینی... پردیس کوچولوی قشنگم  الان دیگه کامل مامان و بابا رو میشناسی و تا ما رو می بینی کلی دست و پا میزنی و می خندی ...
12 شهريور 1391

دخترم سه ماهگیت مبارک

  دختر گلم سه ماهگیت مبارک   دخترک شیرینم! عاشقت می شوم با هر بار بوییدنت...با هر بار بوسیدن گونه های لطیفت.. عاشقت می شوم با هر لبخند شکرینت و هر بار که مرا به قهقهه های نمکینت مهمان میکنی... هر روز صبح که تو را در آغوش می کشم، دوباره به یاد می آورم که من یک مادرم و باز لبریز می شوم از عشق مادری... تو را به سینه می فشارم و تو نه تنها از این فشار ناراحت نمی شوی ، بلکه لبخندی زیبا در پاسخم میدهی و من گیج می شوم که چگونه است که تو مرا حس می کنی و احساس مرا... بوسه باران میکنم تمام تنت را و هر آنچه خالق زیبای ما به زیبایی در تو نقش زده است .... کاش می شد خدایم را هم ببوسم و تمام ...
3 شهريور 1391

عید فطر در اسجیل

«عید سعید فطر مبارک» روز یکشنبه عید فطر بود ولی چون مرجع تقلید بابا احسان دوشنبه رو عید اعلام کرده بود مجبور بودیم برای احتیاط از شهر خارج بشیم تا بابا احسان بتونه روزشو باز کنه به همین خاطر قرار گذاشتیم با مامانی و خاله فرزانه اینا بریم بیرون شهر ولی اونا چون احتمال میدادن شلوغ باشه نیومدن و ما سه تایی راهی جاده شدیم و دوباره رفتیم سمت گلمکان ولی قبل از گلمکان یک جاده فرعی بود که به اسجیل می رسید ما هم کنجکاوی کردیم و رفتیم اونجا . جای خیلی قشنگی بود هوا هم خنک و خوب بود رودخونه هم داشت ولی مثل رودخونه گلمکان پر آب نبود اونجا که رسیدیم چادر مسافرتی زدیم تا دختر گلمون توی چادر بمونه و مامانش بتونه راحت شیرش بده و به کارا...
31 مرداد 1391

عکسهای پرنسس مامان در مردادماه

خاله جونا زود بیاین براتون عکس دارمممممممممم       برای دیدن عکسها لطفا به ادامه مطلب بروید   91/5/6 - تولد مامانی جون   پردیس جون در افطاری مامانی منصوره   پردیس جون در حال دلبری از بابا احسان قربون اون خنده هات بشم عزیزم که با هر خنده ات احساس می کنم همه دنیا از آن من است عاشق آویز تختت هستی و با دقت به موزیکش گوش میدی و دست و پا میزنی و ذوق می کنی منم از فرصت استفاده می کنم و به کارهام میرسم ...
31 مرداد 1391

85 روزگی پردیس جون

سلام پردیس جونم، سلام نفس مامان قربونت بشم مامانی که داری هر روز بزرگتر می شی و کارهای جدید میکنی ماشا... خیلی خوش خنده شدی  و دل از همه میبری ، صبحا که بیدار میشی خیلی خوش اخلاقی و دوست داری  باهات حرف بزنم تو هم واسم می خندی و آقوووووو می کنی ولی ناقلا واسه بابا احسان خیلی بیشتر می خندیا یادت باشه!!!!!!! امروز آخرین روز از ماه مبارک رمضان  هست ولی امسال من به خاطر وجود تو گل نازم روزه نگرفتم ولی ماشا... بابا احسان همه روزه هاشو گرفت . انشاءا... طاعات همه قبول باشه. این روزا هوا خیلی گرمه ،خاله جونا چهارشنبه رفتن شمال ما هم خیلی دوست داشتیم یاهاشون  بریم ولی به دوستامون که اونجا بودن زنگ زدیم که گفتن هوا خی...
28 مرداد 1391

سالگرد ازدواج و واکسن دو ماهگی پردیس جونی

عزیز دل مامانی ، واکسن دو ماهگیت مصادف شد با پنجمین سالگرد عروسیمون خیلی خوشحال بودیم که تو سالگرد عروسیمون دختر نازمون هم تو بغلمون هست . از همینجا سالگرد ازدواجمون رو به خودم و احسان جون تبریک میگم ساعت 12 ظهر روز 91/5/4 با بابا احسان رفتیم مرکز بهداشت تا واکسنت رو بزنیم. دل تو دلم نبود و می ترسیدم . قبلش رفتیم قد و وزنت رو اندازه گرفتن ماشاأ... وزنت شده بود 5/500  ( 45 روزگی که دکتر پریزاده وزنت کرده بود 5 کیلو بودی ) و قدت هم 57 شده و دور سرت شده 39  و منحنی رشدت رو  خط سبز بود خدارو شکر.  هر کاری کردیم که از خواب بیدار بشی بیدار نشدی و واسه همین وقتی اولین واکسن رو به پات زد یک جیغ بلند زدی که دلم ریخت ،...
6 مرداد 1391

«دخترم تولد دو ماهگیت مبارک »

 دختر گلم 91/5/3 دوماهه شدی. الهی بگردمت مامانی ماشاأ... خیلی جیگر شدی عزیز دلم با اینکه دیگه واسه هیچ کاری وقت ندارم و تموم وقتم صرف مراقبت از تو گل نازم میشه ولی از این بابت کلی خوشحالم و خدارو شکر میکنم .خنده هات خیلی زیاد و زیبا شده وهر کسی که باهات صحبت میکنه واسش  می خندی نازگلم و البته خوابت هم کم شده و باید تا صبح پا به پات بیدار باشم این چند تا عکس مال روزیه که دو ماهه شدی قربون اخم کردنت بشم مامانی   ...
4 مرداد 1391