**یک عالمه عکس**
14 خرداد 92
گوهرباران ساری
عرفان جون پسر عموی پردیس
این خرسیه که پردیس یک دفعه محبتش گل کرد و عاشقش شد و بعضی شبا خودش خرسی رو میکشه میاره و بغلش میکنه ما هم راهش میبریم و راحت میخوابه
اینجا داره با خرسی دالی بازی میکنه هههه
آخر سر هم تو بغل هم خوابشون برد
*********
چند روز قبل از ماه رمضون فروشگاه شهرداری
پردیس و افطاری
قربون اون جبروووووتت بشم عسسسسل
اینجا هم تولد مازیار جونٍ که پردیس اصلا رضایت نداد عکس بگیره
مازیارجون و آترین جون، جیگرای خاله
زنبور کوچولو در عروسی هانیه جون (دختر خاله م ) از اول تا آخر مجلس تو باغ واسه خودش قدم میزد یکدفعه اومد پیشمون دیدیم یک دستبند طلا تو مشتشه از رو زمین پیدا کرده بود و آورد داد به ما بعد کشف کردیم که دستبند خواهر عروس بوده حیف یادمون رفت ازش مژدگانی بگیریم
پردیس به زور داره به عروسک بیچاره غذا میده
اینجا تازه دو سه روز بود که دخملی راه افتاده بود با هم رفتیم شهر کتاب و کلی ذوق زد و فضولی کرد
پردیس عاشق نی نیاست هرجا عکس نی نی میبینه زود نشون میده و بوسش میکنه اینجا هم داره نی نی رو نشون میده
پردیس خونه خاله جونش داره آش رشته میخوره
پردیس جون - کوروش جون و فرناز جون که دولپی شلیل می خورن (روژین جون هم بود که ازش عکس نداشتم)
**********
این عکسا رو هم صرفا واسه این گرفتم که از بستن موهای دخملی خودم ذوق کرده بودم.. فداش بشم
پردیس چشم بابا احسانو دور دیده داره از خجالت لپ تاپ درمیاد .
25 مهرماه ساعت 9 صبح پارک ملت
دخملی اینقدر بازی کرد و ذوق میزد که دیگه آخر کار از خستگی داشت بیهوش میشد
انصافا هوا عالی بود و پارک خیلی قشنگ شده بود خودمون هم کیففف کردیم
همیشه بخند گل من