پردیسپردیس، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

❤پردیس جون، بهشت مامان و بابا ❤

سفر به کیش

1392/12/2 21:42
نویسنده : مامان مژده
1,227 بازدید
اشتراک گذاری

من و احسان تصمیم گرفتیم به مناسبت نهمین سالگرد ازدواجمون (18 بهمن) و مهمتر از اون بخاطر دلتنگیمون واسه خاله مهناز و علی آقا و خواهرزاده های عزیزم چند روزی بریم کیش.

روز پنجشنبه 92/11/17 ساعت 14:30 بلیط داشتیم

بعد از حدود دوساعت پرواز  به جزیره زیبای کیش رسیدیم

خاله جون و علی آقا و دانیال جون اومده بودن دنبالمون . چند ماهی میشد که همدیگرو ندیده بودیم

بعد از کلی روبوسی و خوشحالی ، قبل از اینکه بریم خونه رفتیم اسکله

اسکله خیلی قشنگ بود مخصوصا مرغای دریایی که گروهی واسه یک ذره غذا یا نون پرواز میکردن

اونروز  هوا خیلی سرد بود و اصلا انتظارش رو نداشتیم ولی از روز جمعه هوا خیلی عالی شد.

خاله مهناز و علی آقا این چند روز حسابی زحمت کشیدن و ما هم خوش گذروندیم .

البته بعضی تفریحات و کنسرت ها رو به خاطر پردیس نتونستیم بریم ولی بازم خدا روشکر دخملمون همراهی کرد و اذیت نشدیم. و بالاخره روز سه شنبه 22 بهمن ساعت 13:30 برگشتیم.

از روزی که برگشتیم خیلی بیشتر از قبل دلم واسه خواهر عزیزم و مهربونیاش تنگ میشه. خیال باطل

انشالله خدا حفظشون کنه

 

حالا میریم سراغ عکسها

 

شهر حریره (کیش قدیم)

 

قربونت برم با اون ژست گرفتنت

 

 

 

 

بازار عربها

ساحل عربها

 

 

خاله مهناز یک ناهار خوشمزه درست کرده بود و رفتیم ساحل مرجان و تا عصر اونجا بودیم و قایق و اسکوتر سوار شدیم

(ساحل مرجان)

 

پردیس بعد از ناهار خوابید و گذاشتیمش پیش علی آقا و ما سه نفری رفتیم پیاده روی

رفتیم اسکوتر گرفتیم همونجا پردیس بیدار شد و سه نفری باهم سوار شدیم. خیلی باحال بود

 

 

بعد از ساحل مرجان رفتیم بازار ونوس و اونجا با دوست خوبم و پسر گلش آریا جون قرار گذاشتیم و بچه ها حسابی بازی کردن.

(البته نشد یک عکس درست و حسابی بگیرم ههههه)

 

دخترم تو تاریکی داره واسه مامانش آشپزی میکنهماچماچماچماچماچ

 

پسندها (2)

نظرات (13)

ندا ( مامان حلما)
3 اسفند 92 8:54
ایییییییییی جونم بخورمش با این ژستایی که گرفتهههههههههههه
زهره جون
3 اسفند 92 8:57
وااای چه عککسای شاد و قشنگیییییییی .. عزیزم بخورم تو روووو با اون ژستت .. موهاشووووووووو چقد لباس سفید قرمزه بهش میاد ماشاالله آقا احسان با کلاه شبیه مهدی پاکدل میشه
مامان امیرعلی
5 اسفند 92 8:11
به به چه عکسهای خوشگلی. هزار ماشا... به دخمل نازمون خدا رو شکر که بهتون خوش گذشته
فهیمه (مامی فرناز)
6 اسفند 92 10:12
جیگررررررررررر این دخمل نااااز با ژستای خوشگلش بخووووورمش دلم واسش یه ذرررره شده ... ماشاللله به مامان و بابای خوش تیپش انشاللله همیشه به سفر و گردش و خوشی باشین
نازي مامان آوا
11 اسفند 92 12:49
هزار ماشالله پرديس خانم چه خانمي شده چند وقتي بود ننوشته بودي ماماني. هميشه به گردش و سفر چه عكساي خوشگلي ادم دلش وا ميشه با ديدن اين عكسا كارخيلي خوبي كردين مسافرت لازمه واقعا آفرين به دخملي كه خانم بوده و همكاري كرده
نازنین
11 اسفند 92 21:50
عزیزم خیلی قشنگ بود مرسی مژده جون
ندامامان فرشته
15 اسفند 92 10:00
جیگرشوووووووووووووووووو ماشالا به این ژستاشو قیافه گرفتنششششش ماشالا به مامان خوشملش
مامان ملینا و کوروش
25 اسفند 92 8:19
درشکفتن جشن نوروز برایت در همه ی سال سر سبزی جاودان وشادی ،اندیشه ای پویا و برخورداری از همه نعمتهای خدادادی آرزومندم.نوروز بر شما و خانواده ی گرامیتان شاد باش
مينا مامي سام
29 اسفند 92 0:12
عززيززم چقدر ناز شده پرديس خانم. اميدوارم بهتون خوش گذشته باشه عزيزم.
سوده مامان مهیار
3 فروردین 93 0:59
بوی جان می آید اینک از نفس های بهار دستهای پر گل اند این شاخه ها، بهر نثار با پیام دلکش ”نوروزتان پیروز باد” با سرود تازه ”هر روزتان نوروز باد” شهر سرشار است از لبخند، از گل، از امید تا جهان باقی است این آئین جهان افروز باد . . .
مامان ملی و کوروش
29 اردیبهشت 93 7:45
قربون ناز و اداش برم من دخی بلا
مامان سوده و بابا امین
1 تیر 93 2:59
این مامان و دخمل کجان پس؟
غزاله
5 بهمن 93 12:23
سلام.خوبین؟؟ من واسه تولد عشقم همسرم یه وب ساختم.میخوام تا تولدش 1369 تا تبریک جمع کنم براش و تولدش نزدیکه.میشه شما هم چندتا تبریک برامون بذارین؟؟ فقط چون وبم مشکل پیداکرده لینک کامنت های پست رو براتون گذاشتم ممنونم