پردیسپردیس، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

❤پردیس جون، بهشت مامان و بابا ❤

کارهای پردیس جون بین 7 تا 8 ماهگی

1391/11/1 18:22
نویسنده : مامان مژده
515 بازدید
اشتراک گذاری

امروز میخوام بنویسم که پردیس جون در هفت ماهگی چه کارهایی انجام میداده تا بعدا بخونم و بدونم .البته بعضی از کارهارو قبلا هم انجام میداده ولی من یادم رفته بود که بنویسم و حالا ثبتشون میکنم.

 

  • دختر عسلم 7 ماهگی یاد گرفت بشینه البته هنوزم بعضی وقتا به یک طرف می افته و باید واسه امنیت بیشتر دورش بالش بذارم.

 

  • من یا باباشو که میبینه از ذوقش کلی دست و پا میزنه و خوشحالی میکنه و خودشو میندازه تو بغلمون . شبها که بابا احسان در رو باز میکنه و وارد خونه میشه هر جا که باشه دنبال صدا میگرده و بی درنگ خنده هایی شیرین تحویل بابا جونش میده تا حدی خوشحالی میکنه که چند شب پیش اشک شوق باباشو درآورد. (دخترم خوب کارشو بلده)

 

  • دیگه خانوم خانوما رسما تو تخت ما میخوابه و بعضی شبا کلی غلت میزنه و شیطنت میکنه تا خوابش ببره ، دمر میشه و تو صورتمون نگاه میکنه اگر چشمامون بسته باشه کلی سر صدا  میکنه تا بیدار بشیم و تا بیدار میشیم از ذوقش خنده های بلند میکنه و ما هم کلی بوس و نازش میکنیم ولی نمی دونه که مامان و بابا باید ساعت 7 صبح خواب آلود برن سرکار . خود وروجکش هم حداقل تا  ساعت 10 صبح میخوابه. شبهایی که ساعت 10 یا 11 شب میخوابه ما از خوشحالی ذوق مرگ میشیم.

 

  • الان دیگه یاد داره چهاردست و پا میشه ولی هنوز نمی تونه جلو بره وقت واسه ما فیگورشو میاد. خیلی علاقه داره که بلند بشه بایسته پس از هر چیزی که بتونه کمک میگیره تا بلند بشه  یقه مامان،لبه تخت گهواره و .....

 

  • تا میگیم پردیس "یا علی" زود دستاشو میاره بالا تا بلند بشه و بشینه البته وقتایی که زیر سرش بالش باشه خودش سعی میکنه بشینه و نیاز به کمک نداره .

 

  • دنده عقب رفتنش حرف نداره ولی تمایل به حرکت به سمت جلو نداره وقتی اسباب بازی جلوش میذارم که ترغیب بشه و بیاد جلو هرچی بیشتر تلاش میکنه از هدفش دورتر میشه بعدش نق میزنه و ناراحت میشه، اگر پشت پاشو بگیرم یا چیز ی پشتش باشه میتونه به جلو سینه خیز کنه.

 

  • وقتی رو زمین یا صندلی غذاش باشه به تعداد دفعاتی که از جلوش رد میشیم دستاشو باز میکنه و فکر میکنه که میخوایم بغلش کنیم و البته پیروز هم میشه چون دلمون نمیاد بغلش نکنیم.

 

  • دوست نداره حتی ثانیه ای از جلوی چشماش دور بشم ، احساس میکنم اضطراب داره که باز تنهاش بذارم آخه از صبح تا ظهر منو نمی بینه.

 

  • تا صدای آهنگ بیاد یا براش بخونیم نی نای نای زودی دست چپشو میچرخونه . بای بای کردن هم یادش دادم ولی فکر کنم یادش رفته .

 

  • کف پاهاشو  که می بوسم قهقهه میزنه و خیلی خوشش میاد .

 

  • براش میخونم: موش اومد و موش اومد و دندون طلا  دارد و اومد پردیس جونو بخوره... همزمان دستمو میارم به سمتش جیغ میزنه و بلند بلند میخنده بعدش هم دستمو میگیره که قلقلکش ندم.

 

  • یاد گرفته من و باباشو نیشگون ریز میگیره اینقدر هم  درد میگیره که نگووووووو بیشتر هم موقع شیر خوردن این کار رو میکنه.اینم روش جدید تشکر از مادره.

 

  • تقریبا همه غذاهاشو دوست داره و با میل میخوره .

 

  • تا صدای بابا احسان رو از پشت تلفن می شنوه با چشمای متعجب دنبال صدا میگرده و شروع میکنه یک بند میگه بابااااااا بابااااااااااا بعد دیگه اون طرف خط هم صدای باباشو میشنویم که قربون صدقه دختر عزیز دردونش میشه و کلا یادمون میره که چی میخواستیم بگیم.ههههههههه

 

  • از حلقه های هوش به عنوان النگو استفاده میکته و از این کارش کلی خوشحاله.

 

  • وقتی گل سرشو میبینه سریع میبره سمت موهاش و کاملا میدونه که باید اینکارو بکنه.

 

  • عاشق تبلیغات تلویزیونه مخصوصا تبلیغ پوشک کانفی بی بی و با تعجب به نی نی نگاه میکنه .

 

  • کتاب داستان هاشو خیلی دوست داره اونقدر که اونا رو می خوره و باهاشون حرف میزنه.

 

  • خوابش خیلی سبکه و وقتی میخوابه باید سکوت مطلق حکمفرما باشه وگرنه سریع بیدار میشه.

 

  • از بازی کردن با کنترل تلویزیون و تلفن بیسیم سیر نمیشه البته سعی میکنیم جلو چشمش نباشه و برنداره چون آلودست.ولی اگر به زور ازش بگیریم گریه هایی میکنه که بیا و ببین.

 

  • هنوزم رابطش با آیینه خیلی خوبه و هر وقت ببریمش جلوی آیینه کلی خوشحالی میکنه.

 

  • وقتی جوراب رنگ رنگی پاش میکنم خوشش میاد ،اینقدر خودشو خم میکنه تا جوراباشو با دندوناش دربیاره و بخوره.

 

  • وقتی تو صندلی غذا میشینه ، با اسباب بازیهاش بازی میکنه بعد یکی یکی اونا رو میندازه پائین بعد خم میشه پائین رو نگاه میکنه و دنبال میگرده بعد با حسرت دستشو به سمت اون دراز میکنه تا مامان بیاد و اسباب بازیشو بهش بده.

 

خدای مهربون خودش نگهدارت باشه گل قشنگم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان مهدیس
1 بهمن 91 19:38
آفرین به این دختر زرنگ!!!
مامان مهیار
1 بهمن 91 21:59
وای چی همه کار بلده این دختر ناز نازی
این بوسهای شیرین از طرف مهیار جوجو واسه پردیس جون


به به چقدر بوسسسسسسسسسس چقدر هم شیرین بود منم بوسسسسسسسسس
مونا مامان کیان
2 بهمن 91 10:48
پردیس عزیزم انشاءالله 120 ساله بشی خاله فدای تمام حرکاتت بشم که اینقدر بامزه است دست مامان جون درد نکنه با این وبلاگ قشنگ


مرسی مونا جون لطف داری عزیزم
رومینا
7 بهمن 91 12:40
هزار ماشالله به این دختر ناز و زرنگ و باهوش
سارا
8 بهمن 91 13:22
ماشالا به این دخمل نازنازی
زهره جون
8 بهمن 91 22:13
واي چقدر خنديدم به كارهاش . موش موشك شيطون بلا
مامان اوا
9 بهمن 91 16:14
چه جالب همه كاراي پرديس جونو داشتم ميخوندم كاراي آوا يادم افتاد آوا هم دقيقا همينطوره كاراشون خيلي به هم شبيه آخه تقريبا همسنن.
البته آوا هنوز چهار دست و پا نميره آفرين به پرديس جون


ممنون الناز جون که به ما سر زدی.آوا جونو ببوس