پردیسپردیس، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

❤پردیس جون، بهشت مامان و بابا ❤

اولین روز کاری مامان مژده

1391/9/6 20:26
نویسنده : مامان مژده
497 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب با کلی استرس و نگرانی همه لباسام رو اتو زدم و وسایلم رو جمع و جور کردم که صبح زیاد معطل نشم تا ساعت یک صبح، خوابم نمی برد و هزار تا فکر و خیال تو سرم بود که فردا چی میشه و به پردیس چی میگذره؟!!! نمی دونستم میتونم چند ساعت از جگر گوشه ام دور باشم یا اینکه پردیس تحمل میکنه!!!

صبح ساعت 6 بیدار شدم و فرنی پردیس رو آماده کردم و وسایلش رو تو ساک گذاشتم و بابا احسان پردیس جونمو برد پیش مامانی منصوره . ساعت 7:30 رسیدم اداره یک ساعتی رو با همکارا احوال پرسی کردم و بهشون سر زدم ولی همش ته دلم نگران پردیس بودم ساعت 11 زنگ زدم به مامانی منصوره که گفتن جوجو فرنیشو خورده و داره با بابائی بازی میکنه، دلم آروم شد . ساعت 1:47  رسیدم خونه و پله هارو دوتا یکی رفتم بالا دیدم رو پای مامانی خوابه بغلش کردم شیرش دادم و اینقدر بوسش کردم تا بیدار شد . ههههههماچ امیدوارم دوری مامان مژده خیلی دخترم رو اذیت نکنه دلم آرومه و خوشحالم که دخترم رو پیش عزیزانی میگذارم که واقعا دوستش دارن و بهش آرامش میدن . ممنونمممممم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان طاها
6 آذر 91 21:23
درود بر مامانی مژده
مامانی پردیس خانوم خوشگل
همیشه اولین روز کاری سخته دوری ودلتنگی کم کم عادت میکنی
عزیزم


آره عزیزم روزهای اول سخت میگذره ولی خوب چاره چیه باید عادت کنیم.ممنون که به ما سر زدین
رومینا
9 آذر 91 10:26
مامانی خسته نباشی همیشه موفق باشی . 6 ماهگیش هم مبارک باشه بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس


مرسی رومینا جون . بوسسسسسسسس واسه رادوین جون و مامان نازش
مامان مهیار
10 آذر 91 2:20
مامان مژده خسته نباشی دلمون واسه پردیس گلی تنگ شده می شه لطفا چند تا عکس


ما هم دلمون واسه شما تنگ شده. چشم حتما چند تا عکس میذارم