کودکی درحال سخن با خدا
این متن رو در یک سایت خوندم خوشم اومد گفتم تو وبلاگ پردیس جون بذارم. کودکی درحال سخن با خدا کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید : می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟ خداوند پاسخ داد از میان بسیاری از فرشتگان من یکی را برای تو در نظر گرفته ام . او در انتظار تو است و از تو نگهداری می کند. اما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود یا نه. کودک گفت: اینجا در بهشت من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی است. خداوند لبخند زد: فرشته تو برایت آواز خواهد خواندو هر روز به تو لبخند خواهد زد تو ...
نویسنده :
مامان مژده
22:50