پردیسپردیس، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

❤پردیس جون، بهشت مامان و بابا ❤

کارهای پردیس جون در یکسالگی

دختر گلم چند وقته که این پستو نوشتم ولی وقت نمیکردم تائید کنم و بذارم تو وبلاگ امروز بالاخره این فرصت رو پیدا کردم تا از ثبت موقت خارج و تائید کنم. دوست داشتم اینجا کارهایی که تا امروز یاد گرفتی و انجام میدی رو برات بنویسم تا هیچوقت یادم نره البته بعضی از این کارا رو خیلی وقته انجام میدی و من تازه الان دارم مینویسم.   وقتی من گردگیری میکنم و دستمال رو دستم میبینی سریع میای میگیری و به تقلید از من میز رو تمیز میکنی. دستمال کاغذی برمیداری و به صورتت و لپت میکشی مثلا داری صورتتو تمیز میکنی به محض اینکه صدای زنگ تلفن وموبایل – آیفون – دزدگیر ماشین و بسته شدن در خونه رو میشنوی با خوشحالی میگی بابا . ...
27 خرداد 1392

*تولد زنبوری پردیس کوچولو*

چه روز قشنگی بود روز شکفتنش و سوم خرداد هرسال تکرار اون روز قشنگ خداست... روزی که خدا یکی از بهترین فرشته هاشو به زمین فرستاد روزی که برای همیشه در ذهنمون حک شده و هیچ گاه فراموشمون نمیشه... "روز تولد پردیس کوچولوی ما"   نفس مامان و بابا ،یک ساله شدی و این یعنی  من و بابا یک ساله که هر روز  با نفس هات نفس کشیدیم...     یک سالی که به سرعت برق و باد گذشت و حس نکردیم... یک ساله که تو همه جون و عمر و نفس و عشق و هستی ما شدی . یک ساله که با حضور تو زندگیمون زیباتر از قبل شده یک ساله که با وجودت گذر زمان رو حس نمی کنیم یک ساله که تو شدی همه هستی م...
5 خرداد 1392

ببعی میگه بـــــــــــع بــع !!!

سلام به بره کوچولوی خودم که حدودا 10 روزه که یاد گرفته بع بع میکنه الهی فدات بشم که اینقدر شیرین و بانمکی . هفته قبل رفته بودیم خرید، شما و بابا احسان تو ماشین نشسته بودین و من رفتم تو مغازه حدود نیم ساعت کارم طول کشید وقتی برگشتم بابا داشت واست می خوند ببعی میگه بع بع دنبه داری نه نه ....... یک دفعه دیدم یک نفر با یک صدای کلفففففت داره بع بع میکنه از تعجب شاخ درآورده بودم اینقدر خندیدم که خدا میدونه آخه نمیدونی چقدر بانمک شده بودی. هرکسی که میشنوه میگه چیجوری یادش دادین صداشو کلفت کنه ؟؟؟؟؟؟؟؟ منم میگم اینم از هنرهای باباجونشه واقعا من تا حالا نشنیده بودم یک نی نی فسقلی به این قشنگی تقلید صدا کنه چند روز پیش به م...
15 ارديبهشت 1392

عکسهای پردیس مامان در نوروز 92

  ********************* اینجا رفته بودیم باغ بابایی، موقع ناهار یک استخون بدون گوشت دادیم دستت تا آخر ناهار خوردن ما با استخون سرگرم بودی و ما راحتتتتتتتتت غذا خوردیمم   ********************* روز ششم فروردین با خاله ها و دخترهاله های من رفتیم باغ  هوا خیلی عالی و بهاری بود حسابی خوش گذشت دخملی هم تو هوای آزاد کیففففف کرد و خیلی آروم و خوش اخلاق بود به خاطر آفتاب دخترم چشماشو بسته ********************* هشتم فروردین پارک ملت صبح زنگ زدم به مامانی گفت اومدیم پارک ملت قدم بزنیم خیلی قشنگ شده کالسکه پردیسو بیار ببرش پارک منم زود حاضر شدم و رفتم خونه مامانی بعد از ناهار ساعت 3 بعدازظه...
11 فروردين 1392

دهمین ماهگرد پردیس

امروز سوم فروردین ، دهمین ماهگرد دختر عسلم بود و 29 اسفند هم پردیس جون  300 روزه شد . سیصد روز رو در کنار یک فرشته کوچولو سپری کردیم که جزو بهترین روزهای عمرمون به حساب میاد . به نظر من که این ده ماه خیلی زود گذشت، خوشحالم که داریم به اولین سالگرد تولد پردیس کوچولو نزدیک میشیم. پردیس جونم دو رقمی شدن ماهگرد تولدت مباااااارک. انشالله همیشه خوشبخت و سلامت باشی (امشب خونه مامانی بودیم خاله جون اعظم با خانواده اونجا بودن ، مهدیار نوه خاله جون از مامانش پرسید پردیس چند وقتشه ؟؟؟؟؟ سمانه جون گفت 2 ماهه دیگه یک سالش میشه. مهدیار با تعجب گفت نخخخخخخییییییر همین چند روز پیش رفتیم دیدنش تازه به دنیا اومده بود.........ه...
3 فروردين 1392

*سال 1392 مبـــــــــــــارک*

سال نو مبــــــــــارک دختر عزیزم این اولین نوروزی بود که با ما در کنار سفره هفت سین نشستی و ما غرق شادی و سرور شدیم. امسال هفت سین خونه ما میزبان یک فرشته آسمونی بود که هنوز وجود با برکتش عطر بهشت میده . پردیس گلم انشالله 120 تا نوروز رو بسلامتی ببینی و همیشه خوش و خرم باشی.     عیدت مباااااااااررررررررک عسسسسلم       سال 91 بهترین سال زندگی ما بود انشالله سال جدید هم سال پربرکت و خوبی واسه همه باشه همراه با سلامتی.       ...
3 فروردين 1392